یادداشتی به بهانه 7 مهر ، روز آتش نشان / صدای آژیر را بشنو…!
وارنا خبر / صفحات تقویم امروز 7 مهرماه را نشان می دهد، روزی به عنوان روز آتش نشان. روز مردان آب و آتش. مردانی که وقتی ما استراحت می کنیم آن ها بیدارند، وقتی ما راه می رویم آن ها می دوند، در تعطیلات، تفریحات و مراسمات ما آماده باشند، در لحظات سخت حادثه به فکر نجات جان ما و خلاصه اینکه روزگارشان با ما خیلی فرق دارد.
آن ها همواره به شجاعت و سفیران نجات شناخته شده اند. یک عده آدم از جان و آسایش خود در راه حفظ و جان و آسایش دیگران می گذرند . کسانی که حرفه ای را برگزیدند که آمیزه ای از عشق و وظیفه در کنار تخصص است و ایمنی و آسایش را به ما هدیه می کنند.
خیلی از ما فکر می کنیم شغل آتش نشانی خیلی راحت و ساده است ولی باید در میان آن ها باشی تا متوجه بشی که این شغل آنقدرها هم شغل آسانی نیست. که من به لطف مسئولیت چند ساله صفحه حوادث تا حدودی با آن آشنا هستم. شاید کارهای هیجان انگیز آتش نشانان در صفحه تلویزیون به مذاق تماشاگران خوش بیاید اما در دنیای واقعی این کارهای هیجان انگیز در صورت یک اشتباه کوچک بازی کردن با جان خود و دیگران است.
همه چیز با صدای زنگ گوش خراش حریق شروع می شود و در عرض چند ثانیه چنان جنب و جوشی در ایستگاه های ساکت به پا می شود که آدم را مطمئن می کند آرامش ایستگاه های آتش نشانی در واقع آرامش قبل از طوفان است. همه هر کجا که هستند خودشان را به چشم برهم زدنی به میله فرود می رسانند و از آنجا همین طور که لباس هایشان را از روی جالباسی بر می دارند و تنشان می کنند پشت ماشین می پرند و حادثه درست از همین لحظه برای آن ها آغاز می شود.
هنگامی که دود و آتش ساختمانی را در برگرفته، دختر بچه ای 7 ساله در آسانسور گیر افتاده، انسانی زیر آوار مانده، کارگری در چاه گیر کرده و صدها سانحه و حادثه دیگر رخ بدهد مردانی قسم خورده اند که بدون هیچ چشم داشت به هم نوعشان کمک کنند.
امروز فرصت مناسبی بود تا کمی از یک مشکل و معضل چندین ساله و دغدغه ای که آتش نشانان ما در هنگام مواجه با حادثه علاوه بر استرس و سختی های کار خود با آن به شدت درگیر هستند، صحبت کنم.
بی توجهی به صدای آژیر آتش نشانی دیگر کم کم برای خیلی ها عادی شده و این گمان غلط همیشه ذهنشان را درگیر کرده و توجیه نامناسبی برای کار نادرستشان است که آن ها بیخودی آژیر می کشند و حادثه ای در کار نیست.
باید توجه کنیم که در حوادث ثانیه ها و تصمیم های لحظه ای بسیار تأثیر گذار و سرنوشت ساز هستند. باید این نگاه تغییر کند که این عزیزان بی دلیل آژیر می کشند. ما خودمان را باید جای عزیزان حادثه دیده قرار دهیم تا بتوانیم به شدت اهمیت مسأله پی ببریم.
اصلأ تصور می کنیم گفته شما درست باشد و آن ها در حال اعزام به مأموریت نباشند ولی این دلیلی بر عدم انجام وظیفه ما نیست. به آن ها راه بدهیم شاید روزی حادثه سراغ ما بیاید و با این تصور و فرهنگی که خودمان در جامعه ایجاد می کنیم خودرویی راه به آن ها ندهد و دود این اقدام غلط روزی به چشم خودمان برود.
اگر آن ها در حین بازگشت از عملیات هستند هم باید با آن ها همکاری کنیم تا به مقر خود برسند بعید نیست در همین لحظات حادثه ای دیگر در انتظار آن ها باشد.